۱۳۹۵ شهریور ۲۹, دوشنبه

كه فردا بسيار دير خواهد شد؟!

دل متن هاي آزاد :: -2


اي آنكه مي پنداري
نيست از پس امروز
هرگز فردايي جاويدان.

اي آنكه مي انديشي دمادم ،
هميشه مرگ از براي پسرهمسايه است

نه نه نه!

بيخبري و ناداني
باشد خود جرم بزرگ.

                                     *****
اي انسان عاصي
اي اسير نفس سوداگر!
كه هر دم ،
به دنبال -
گناهي، ربايي ، بلايي ، .....
و يا مال مردم خواري.

اي آنكه پله هاي ترقي تو
بر روي قلب دوست منست ،-
و پرش مردم آزارانه ات
بر روي آن دل-
دل دردگرفته آن كودك يتيم مي باشد،-
برحذر باش از ظلم و گناه-
كه چرا،-
كاخ آرزوهايت ويرانه خواهد گرديد.

توچنين مست و شادان مباش!
خوابهاي طلايي امروزت
عذاب سوزنده فرداها است-
و جايگاه ياس آلود فردايت،
دادگاه عدل الهي و جهنم سوزانده-
درپس فرداهاي نادانسته است.

از آتش اعمال نفس پليدت-
و يا در دادگاه عدالت الهي اسير
و يا در دادگاه مردمان شهر ما
در همين دنيا-
آن لحظه كه انتظارش را نخواهي داشت،
خشم الهي پرشتاب خواهد آمد-
و از تو تنها نام شهوت آلوده ات مي ماند-
و سري پست كه تنها فقط پايين است.

                                 *****
تا دير نگشته برخيز
راه چاره اي تو پيدا كن
چاره اش آگاهي، و كمي هم ايمان
و آنگاه يك توبه بي بازگشت-
پس برخيز
همين حالا
و نه حتي فردا
چون مرگ هر لحظه دركمين،
و پشيماني و لب گزيدن،-
ندارد هيچ اثر.


برخيز پاك شو،آگاه شو، توبه نما
مردمي باش-
و خدايي حرف بزن.

راه برو
و كار كن-
با نان بازو و عقل خدادي ات.


برخيز اين هواي نفس اسارت زا است.
برخيز،
آري برخيز،-
كه فردا بسيار دير خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر