۱۴۰۲ خرداد ۲۷, شنبه

ویژگیهای افراد خودشیفته

۵۰ ویژگی افراد خودشیفته بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند همه انسان‌ها درصدی خودشیفته هستند، اما آنچه از آن به عنوان اختلال شخصیتی خودشیفتگی نام می‌برند، به مواردی گفته می‌شود که درصد خودشیفتگی بیش از حد معمول باشد. بعضی از روانشناسان اعتقاد دارند همه انسان‌ها درصدی خودشیفته هستند، اما آنچه از آن به عنوان اختلال شخصیتی خودشیفتگی نام می‌برند، به مواردی گفته می‌شود که درصد خودشیفتگی بیش از حد معمول باشد. در اینجا ۵۰ ویژگی آدم‌های خودشیفته را برمی‌شماریم و در انتها می‌بینیم که چقدر خودشیفته هستیم. ۱- شخص خودشیفته احساس و باور و اعتقادی به بزرگی خوبی و اهمیت و به درد بخور بودن خودش دارد که در گفتارش نیز به راحتی دیده میشود. فکر می کند تاثیر زیادی بر دیگران و زندگیشان دارد. با تمام وجود این احساس را دارد. دیگران را کمتر و کوچکتر از خود می بیند. ۲- خود را استثنایی و منحصر به فرد می داند. مثلا: نام او، بهترین اسم است، زمان تولدش بهترینه، شهر یا محلهء تولد ش جایگاه خاص تاریخی دارد و ۵۰۰ سال قبل فرد مهمی در آنجا متولد شده. توقع دارد دیگران او را استثنایی بدانند، ورودش به مهمانی باید کاملن محسوس باشد. ۳- فکر می کنند همیشه حق با آنهاست. دیگران باید نظر آنها را در مورد رنگها و طعمها بپذیرند و باید به حقانیت او اعتراف کنند. جایی برای گفتگو در این موارد اختلاف نمی دانند. ۴- همیشه از دیگران استفاده و سوء استفاده می‌کنند. مدتی به شما توجه و محبتی می‌کنند تا شما را به کاری بگیرند و بعد از مدتی بنا به دلایلی و به بهانه ای شما را رها می کنند. ۵- به خود حق می‌دهند که دیگران را میتوانند مورد استفاده قرار دهند. مثلا اگر شما یک ساعت وقت به آنها بدهید، اگر آنها برای مدت بیشتری از شما کمک خواستند، آنها فکر می کنند شما حق اعتراض ندارید. ۶- اصولن توانایی همدردی و همدلی ندارند و خود را جای دیگران نمی توانند بگذارند. از بچه های چند ماهه و چند ساله توقعات بسیار زیادی دارند. اگر ظاهرن سخن از همدردی می کنند، ولی کاملن سطحی و ظاهری است و آن حال و احساس را در آنها نمی بینید. وقتی از شما تشکر می کنند، طوری آن را ادا می کنند که خودشان در آن مطرح باشند (خودنمایی). ۷- موضوعات و مسایل خودش مهم و منحصر به فرد هستند. هیچ کسی تجربه های او را نداشته. همه چیزهای مربوط به او بی همتاست. مهمترین شب سال، تاریخ تولد اوست. مسایل عمومی خود را عجیب می داند. اگر کسی دروغ به او گفت، می گوید چطور یک نفر به دیگری دروغ می گوید یا خیانت می کند (انگار که اولین بار است چنین اتفاقی می افتد). چرا با من چنین شد، چرا من باید بیمار بشم، چرا عزیزان من باید مریض شوند. ۸- نیاز شدید به توجه دیگران دارد. باید مرکز توجه باشند. بحثهایی را که مطرح می شوند را به رشته خود مربوط می کنند و آنها را از دیدگاه رشته خود بررسی و مطرح می کنند. وقتی توانایی نواختن آلت موسیقی یا گفتن لطیفه بامزه ای ندارد، با خنده زیاد از لطیفه ای بسیار بیمزه، توجه دیگران را به خود جلب می کنند. از مردم انتظار احترام و اطاعت دارند. (پدر و مادرها: هرچه من گفتم بد و غلط را باید انجام بدهی). به دنبال بردگی و مرید و شاگرد شدن هستند. دوست دارند دیگران در خدمت آنها باشند. در ازدواج، می خواهند فرد را برای تمام وجودش داشته باشند. ۹- بسیار شکننده و حساس هستند. ظاهرن محکم هستند، ولی یک حادثه و اشتباه، یا کثیف بودن کراوات، یا اشتباه بودن کراواتی که زده اند، یا حرفی که آنها زده اند، توسط کسی که آگاه هست، تصحیح شود، به هم می ریزند. خشم و کینه و تنفر همیشگی نسبت به افراد پیدا می کنند. ۱۰- به هیچ وجه تحمل نقد را ندارند. هیچ وقت نمی توانید صمیمانه و صادقانه نظر، باور و اعتقاد و حرفش را به نقد بکشید. اگر کار به انتقاد بکشد، جایی برای قبول و پذیرش شما نخواهد داشت. و واکنشهای تند و شدیدی را خواهد داشت. برچسبهایی که به شما می زند، کلامی که استفاده می کند، حوادث نامربوط را به یاد شما می آورد و به دیگران می گوید. مثلن در بحثهای اجتماعی و سیاسی، در مورد دایی دیوانه شما یا دختر شما که طلاق گرفته صحبت می کند که هیچ ارتباطی با موضوع ندارد. ۱۱- در ابتدا کوشش می کند که پذیرفته شود و مورد پسند دیگران قرار بگیرد تا دیگران عقاید او را برتر از دیگران بدانند و ممکن است در ادامه کنترل خود را از دست بدهد. یا نفر اول هستند، یا نفر آخر که صحبت می کنند، و همه باید قبول کنند که مطلبش بهترین بوده. ۱۲- علاقه عجیبی دارند که مورد ستایش و پرستش قرار گیرند. تملق و چاپلوسی (حتی دروغ و زشتش) را دوست دارد. ۱۳- سخت مشغول خود و زندگی خود است. مقدار بیش از حدی از انرژی روانی اش مشغول خود است. همه چیز را از دید خود می بیند. اگر گرسنه است، ۱۰۰ نفر دیگر هم باید غذا بخورند. اگر خسته است، باید مهمانی تعطیل شود و همه به خانه بروند. محل پارک ماشینش باید متفاوت باشد. باید مدام نظر دیگران را راجع به خودش بداند. ۱۴- پر از غرور و تکبر است. افتخار و سرافرازی ندارد. اگر جوان است، جوانی خودش مهم است. اگر مسن است، سن بالا افتخار دارد. اگر از ده می آید، دهاتی ها مهم هستند. اگر شهری است، شهری ها مهمترند. فاصله زیادی بین خود واقعی و خود ایده آل او هست. هنگام ورود به مهمانی به صورتی می آید که همه به او خوش آمد بگویند، او را ببینند. غرور و تکبر مشخصه های او هستند و اگر کسی آن را رعایت نکند، برآشفته می شوند. ۱۵- حسادت و رقابت. حتا نسبت به کسی یا کاری که در حیطه رشته او نیست. اگر از توانایی کسی بگویید، به او بر می خورد، به دنبال عیب و ایرادی در او می گردد، و آن را بی اهمیت جلوه می دهد. اگر می بیند دیگران خانه ای خریدند، او هم باید بخرد. اگر سفر رفته اند یا فرزندی آورده اند، او هم باید این کار را بکند. ۱۶- معتقد است که باید با افراد مهم و معروف در ارتباط باشد. از خانه ای که نزدیک خانه افراد مهمی بوده صحبت می کند. داشتن رابطه با افراد مهم برایش بزرگی می آورد، و برعکس. اگر ناچار به رابطه با افراد سطح پایین جامعه داشته باشد، آنرا مخفی می کند. ۱۷- انتظار دارد که رفتار مردم با او باید با دیگران متفاوت باشد. همه باید برای من از جای خود بلند شوند. فقط به من بگویند که خوش آمدی. فقط باید به من بگویند که چقدر آگاه و دانایید. ۱۸- پر از توقع و انتظار هستند. می خواهند که اولین نفر باشند که دعوتشان می کنید. انتظار دارند اگر ۳ ساعت هم دیر به مهمانی آمد، کسی شام نخورد. توقع و انتظار آنها همیشه با خشم همراه هستند که چرا دیگران متوجه نیستند. حتا برای پرواز هواپیما وقتی که به موقع است و آغاز یک تئاتر و کنسرت هم ناراحت می شوند. ۱۹- انتظار دارد همه قدر او را بدانند و از کاری که کرده تعریف کنند و همه از آن با خبر باشند. اگر مادر یا پدر بوده، فرزندان باید از خوبی های او بگویند. ۲۰- دیگران را به عنوان شئی و کالا می بیند. برای انسان، ارزش انسانی قائل نیست. دیگران را به عنوان نردبانی می بیند که مایل است از آن بالا برود. انسانها وقتی ارزش دارند که او به آنها توجه و یا از آنها استفاده می کند. با ازدواجش، چتری از محبت و لطفش به روی آن فرد و خانواده اش و مردم شهر انداخته و همه باید از او تعریف کنند. ۲۱- بی اعتنا به قانون و حتا اصول اخلاقی است. ظاهرن آن را حفظ می کنند، ولی انتظار دارد برای او استثناء قایل شوند. اگر کسی نمی تواند وارد این ساختمان شود، به او اجازه دهند. برای خود جنبه ای از استثناء قایل است. برخورد صاحب مغازه باید با او بسیار متفاوت باشد. قوانین و اصول اخلاقی در حد تعبیر و تفسیر او اهمیت پیدا می کنند. اعتنایی به قوانین و مقررات ندارد ولی از دیگران توقع و انتظار عمل به آنها را دارند. ۲۲- در کارها اصرار می کند. شما را وادار به کاری می کنند. با گفتن مکرر و تحت فشار قرار دادن شما. کارها را تعقیب می کند و تا رسیدن به نتیجه نهایی نمی ایستد. به گونه های مختلف فشار وارد می کند، تهدید، تشویق، خواستن از مادر شما برای تماس با شما… ۲۳- در مورد خودش، نظری واقع بینانه ندارد. در زمان نقد و قضاوت، خودش را آنگونه که هست نمی بیند. در آینه فکر می کنه که این صورت صورت او نیست. وقتی عکس خود را می بیند، چون تصوری که از خودش دارد، غیر از چیزی است که در عکس هست، خوشحال نمی شود و از یک سن و سالی به بعد دیگر حاضر به گرفتن عکس نیست. ۲۴- برای همه چیز توضیح و توجیه دارد. توان این را دارد که با وجود اینکه کاری بد و غلط کرده، آن را آنقدر بپیچاند که به نوعی خوب جلوه دهد. ۲۵- این فرد اصولا می تواند در روابط احساسی و عاطفی، دیگران را آزار دهد و در روابط جنسی حالتی از خشونت و دیگر آزاری دارند. ۲۶- زمینه‌ای برای فرافکنی حالات خود دارد. احساس خود را واقعیت خارجی می داند. احساس خود را ملاک ارزیابی و اندازه گیری میداند. تصور می کند اگر او از چیزی لذت می برد، هرچند برای دیگری دردآور است، او هم بالاخره لذت می برد و یا خواهد برد. فکر می کنند اگر کسی به خاطر دیگری رنج ببرد، آدم خوبی بوده و عشق خود را به او نشان داده است. ۲۷- به دلیل اینکه موجوداتی بدون مقصود و بدون معنی در زندگی هستند، ولی چون هدف جو و به دنبال هدفهای مشخصی در زندگی هستند، و در سطح می دوند، با اینحال حوصله شان از خودشان سر میرود. اغلب همه چیز را به صورت حداقل به پایان میبرند. اگر مدرک باید بگیرند، در حد قبولی، اگر کاری را باید انجام دهند، هم همینطور. ۲۸- زمینه ای برای دلیل تراشی و خیال بافی دارند. موضوعات را با استدلالهای عجیب و غریب همراه می کنند. اگر آسیبی به شما زدند، می گویند که این آسیب باعث آگاهی شما می شود تا دیگر گرفتار مسایل دیگر نشوی. ۲۹- موجوداتی تنها هستند. خود و دیگران را بد میدانند. فکر می کنند از رابطه جز درد و رنج چیزی به دست نمی آید. تنها و بی کس اند. جدا هستند. ادعای استقلال می کنند ولی بدون رابطه با دیگران، جدا از دیگران هستند. وجودی خالی دارند، و این حوصله شان را از خود و زندگی سر میبرد. آماده اند دیگران و یا چیزی را در خود جا دهند و یا به نوعی وجود خالی دیگری را پر کنند. ۳۰- با واقعیت دنیای خارج خود کاری ندارند. تصورات و تخیلات خود را واقعی می دانند. ۳۱- بیشتر اوقات آرزوهای خود را به عنوان واقعیت می بینند. اگر چیزی را دوست دارند، آن اتفاق افتاده است. و متوجه نیستند که این اتفاق مربوط به آینده هست. ۳۲- در مورد گذشته و آینده همیشه با اغراق و کوچک و بزرگ کردنهای عجیب و غریب همراهند. اگر بخواهند مهمانی را مهم جلوه دهند، آنگونه تعریف می کنند که انگار چنین مهمانی تا بحال اتفاق نیفتاده. و اگر بخواهند آن را خراب کنند، به عنوان یکی از بدترین حوادث زندگی خود می کنند. ۳۳- کوشش می کنند که همیشه جالب و جذاب باشند. در آرایش خود، بیان خود، برخوردشان، کاربرد لغات و کلماتشان میشود دید. ۳۴- حالت همیشه قانع و راضی کننده دیگران دارند. دیگران را مجبور به رسیدن به نتیجه ای می کنند که مورد توجه آنها بوده است. ۳۵- گفتار کلی دارند. مباحث را در جزییات نمی بینند و می توانند منظور خود را به راحتی به هر طرفی حرکت بدهند و معمولا در نظراتشان دقت وجود ندارد. ۳۶- فکر می کنند که از عهده همه کارها بر می آیند. اگر از اول به دنبال نقاشی رفته بودند، الان نقاش بزرگی بودند، …. ۳۷- تفاوتها و اختلافات کوچکی را که دیگران با آنها دارند را می بینند. اگر حرفی بزنید که کمی با آنها مختلف و متفاوت باشد، آنرا به عنوان یک اشکال و زمینه ای برای کوبیدن شما و جنگی بزرگ می دانند. ۳۸- چون بی توجه، بی اعتنا هستند و به بود و نبود یا تغییرات دیگران اهمیت نمی دهند، از دید آدمهای سطحی به نظر خونسرد و مطمئن و در کنترل هستند. ۳۹-ادعاها و گفتارهای دروغ و فریبنده زیادی دارند. بعضی وقتها پس از گذشت زمان، آن دروغ ها را به شکل واقعیت می بینند. ۴۰- افرادی ظاهرا یا واقعا زیرک و زرنگ هستند. توانایی دارند که بازیهای مختلف کنند و نه تنها با دیگر فریبی بلکه با خود فریبی، به برخی از اهدافشان برسند چون توانایی تحریک و شستشوی مغزی خود را هم دارند. ۴۱- موجوداتی هستند که دیگران را حسود، ناتوان، بیمار، گرفتار، ابله و نادان میبینند. تصور می کنند که هر کسی که در مورد آنها چیزی می گوید، غرض و مرضی دارد که او را که برتر از دیگران است را خراب کند. ۴۲- در ظاهر رعایت ادب و آداب اجتماعی را می کنند و به مقدار زیاد می توانند خود را کنترل کنند، ولی در شرایط کمی نامناسب و زمانی که تحت فشار هستند، اداره خود را از دست می دهند و بسیار بددهن و بد زبان می شوند و لغاتی را به کار می برند که مناسب آن شرایط نیست. اگر شرایط از حد بگذرد و در تنگنا قرار گیرند، وجود متعفن خود را نشان می دهند. در آغاز ماری خوش خط و خال بودند ولی در شرایط فشار، کسی را از نیش خود بی نصیب نمی گذارند. ۴۳- زمینه ای برای برانگیختگی خود دارند. با رفتن سراغ تصورات خود، احساس بزرگی و عظمت کنند و خود را بی نیاز و به دور از دیگران بدانند. مدتی در خانه بمانم تا دیگران قدرم را بدانند و در همین حال کتابی بنویسم که در جامعه مطرح شود، … ۴۴- معمولا از انرژی بسیار برخوردارند، و افرادی بسیار فعال و پرکار هستند. وقت زیادی برای خواب و استراحت ندارند. فکر می کنند خود را باید به همه چیز برسانند و در زمینه های مختلف درگیر هستند و فعالیتهای متنوعی دارند. حتا با اینکه تخصصی در زمینه ای ندارند، حاضر هستند برای کارشناسان آن رشته سخنرانی کنند. ۴۵- ترس عجیبی از عادی دیدن و معمولی بودن خود دارند. از انسانهای عادی و معمولی بدشان می آید. ۴۶- از اشتباه و شکست خود و اینکه مردم از آنها بد بگویند بدشان می آید. پس محافظه کاری می کنند و دیگران را به جلو می اندازند تا مطمئن شوند. اشتباه را پنهان می کنند و از آن نمی آموزند. یا مسئولیت آن را به عهده دیگری می اندازند. درگیر مسابقه ای نمی شوند مگر اینکه بدانند که حتما برنده اند. ۴۷- چیز ناقص و ناکامل را بد و غلط می دانند. اعتقاد دارند: یا مهمانی نده، یا جوری بده که زبانزد همه شود. نباید کاری کرد، مگر اینکه بهترین باشد. نوعی کمال پرستی دارند. نسبت به بعضی کارها وسواس شدیدی پیدا می کنند و وقت و نیروی شدیدی صرف آن می کنند. ۴۸- در مورد موفقیتهای داشته و نداشته خود بسیار اغراق می کنند. چنین و چنان بوده اند و در بین دوستان چنین جایگاهی داشته اند. ۴۹- مخالفت و مقاومت دیگران را با بی رحمی درهم می شکنند. فقط از سر راه دورتان نمی کنند، بلکه از سر راه بر می دارند. در مورد بچه های خود که مخالفتی با نظر آنها می کنند، برخوردی عجیب و خشن می کنند. ۵۰- غالبا به دنبال جانشین کردن چیزی با چیز دیگری هستند. اگر نتوانستند با مطلبی توجه کنند، با رقصهای عجیب و غریب یا انتقاد از موسیقی یا هوا یا هزینه جشن، توجه دیگران را جلب می کنند. از موضوعی به موضوع دیگر و از راهی به راه‌های دیگرمی روند. نتیجه: اگر ۱۵ مورد از این موارد در شما دیده شد، گرایشهای خفیفی از خودشیفتگی داریم. اگر بین ۱۵تا ۲۵ هستیم، گرفتار خودشیفتگی هستیم. اگر از ۲۵ میگذرد، احتمالا گرفتار این اختلال شخصیتی هستیم. مرجع : الو دکتر

۱۴۰۲ خرداد ۲۶, جمعه

علت استرس بی دلیل؟!

علت استرس بی دلیل ؛ علائم اختلالات اضطرابی را بشناسیداضطراب پاسخ طبیعی بدن شما به استرس است و در بروز اضطراب زیاد، ترکیبی از عوامل نقش دارند که شامل عوامل ژنتیکی، محیطی و شیمیایی مغز است. اگر مدام دلشوره دارید این مطلب را بخوانید. اضطراب پاسخ طبیعی بدن به استرس است؛ احساس ترس از آنچه در آینده پیش خواهد آمد. روز اول مدرسه، رفتن به مصاحبه شغلی یا سخنرانی ممکن است باعث شود بیشتر افراد احساس ترس و اضطراب کنند. در بروز اضطراب زیاد، ترکیبی از عوامل نقش دارند. اینها شامل عوامل ژنتیکی، محیطی و شیمیایی مغز است. همچنین ممکن است مناطقی از مغز که مسئول کنترل ترس هستند تحت تأثیر قرار بگیرند.   علائم اضطراب چیست؟ علائم اضطراب شما ممکن است کاملاً با علائم دیگری متفاوت باشد. به همین دلیل شناختن همه راه‌هایی که این حالت روحی می‌تواند خود را نشان دهد مهم است. افزایش ضربان قلب،تنفس سریع و پی در پی، بی قراری، مشکل در تمرکز و مشکل خوابیدن از جمله علائم اضطراب است. حمله اضطرابی چیست؟ حمله اضطرابی احساسی از دلهره، نگرانی، پریشانی یا ترس است. برای بسیاری از افراد، حمله اضطراب به آرامی ایجاد می‌شود و با نزدیک شدن به یک واقعه استرس زا ممکن است بدتر شود. حملات اضطرابی می‌تواند بسیار متفاوت باشد و علائم ممکن است در افراد متفاوت باشد؛ به این دلیل که بسیاری از علائم اضطراب برای همه اتفاق نمی‌افتد و آنها می‌توانند با گذشت زمان تغییر کنند. علائم رایج حمله اضطرابی عبارتند از: احساس ضعف یا سرگیجه، تنگی نفس، خشکی دهان، تعریق،لرز یا گرگرفتگی، دلهره و نگرانی، بی قراری، پریشانی، ترس،بی حسی یا سوزن سوزن شدن اندام‌هاست. اختلالات اضطرابی چه زمانی می‌تواند ما را درگیر خود کند؟ همه ما در طول دوران زندگی خود با موانع استرس زا و اضطرابی مواجه شده‌ایم، اما پس از برطرف شدن آن مانع به خصوص، اضطراب نیز از حال و هوای ما کنده می‌شود و کم کم احساس آرامش خواهیم کرد. اما هستند افرادی که مبتلا به اختلالات اضطرابی می‌شوند؛ این افراد اضطراب را چاشنی روزمره زندگی خود کرده‌اند و در همه مواقع زندگی خود استرس دارند. این افراد چه در موقعیت‌هایی که در طولانی مدت تجربه می‌کنند و چه در موقعیت‌های جدید مضطرب می‌شوند و نمی‌توانند استرس خود را کنترل کنند. در اصطلاح روانشناسی این افراد به «اختلالات اضطرابی» مبتلا هستند؛ اختلالی که ممکن است در دراز مدت آسیب جدی به سلامت روحی و جسمی آنها وارد کند. اگر در اکثر مواقع احساس اضطراب می‌کنید و نگران این هستید که مبادا به اختلالات اضطرابی مبتلا شده‌اید می‌توانید علائم مهم اختلالات اضطرابی را به خوبی بشناسید. احساس اضطراب در مورد انتقال به مکان جدید، شروع کار جدید یا شرکت در امتحان امری طبیعی است. این نوع حالت ناخوشایند است، اما ممکن است انگیزه شما را برای کار بیشتر و انجام کار بهتر فراهم کند. این حالت در شرایط معمولی احساسی است که می‌آید و می‌رود، اما در زندگی روزمره شما تداخلی ایجاد نمی‌کند.در مورد اختلال اضطرابی،احساس ترس ممکن است همیشه با شما باشد. شدید و گاهی اوقات ناتوان کننده است. این نوع اضطراب ممکن است باعث شود دیگر از کارهایی که لذت می‌برید دست بکشید. اختلالات اضطرابی شایع ترین شکل اختلال عاطفی است و در هر سنی می‌تواند هر کسی را درگیر کند. علائم اختلالات اضطرابی  شما همیشه نگرانید اختلالات اضطرابی می‌تواند در هر سنی خود را نشان دهد.اختلالات اضطرابی معمولا در سنین جوانی شروع می‌شوند و به طور معمول در کودکان و نوجوانان کم سن دیده می‌شوند. افرادی که دچار اختلال اضطراب کامل هستند خود را فردی همیشه نگران توصیف می‌کنند. افراد دیگر به خوبی می‌توانند با اضطراب خود مبارزه کنند و هرگز تا زمانی که زندگی‌شان دچار تغییر اساسی نشود و یا در شرایط حساس و در معرض حوادث بزرگ و ناگهانی قرار نگیرند دچار اضطراب نخواهند شد. برخی افراد نیز بعد از هر اتفاق بزرگ در زندگی مانند بچه دار شدن و خرید خانه، دچار اضطراب خواهند شد. شما اخیراً در یک شرایط آسیب زا زندگی کرده‌اید در حالی که بسیاری از روانشناسان، استرس پس از حادثه را یک اختلال اضطرابی نمی‌دانند، ولی یک حادثه منفی یا ترس آور می‌تواند تأثیر قابل توجهی در افزایش اضطراب هرکسی داشته باشد. بسیاری از مردم مبتلا به اختلالات اضطرابی بدون آنکه متوجه شوند، کارهای خود را به خوبی انجام می‌دهند؛ زیرا آنها از مواجهه با آنچه آنها را می‌ترساند و نگرانشان می‌کند اجتناب می‌کنند. حتی اگر شخص سطحی از استرس پس از حادثه را نداشته باشد، نگرانی و اضطراب بعد از هر واقعه  آسیب زننده در او بروز می‌یابد؛ برای مثال برخی از مردم پس از تجربه یک تصادف، همیشه یک نگرانی خاص در هنگام رانندگی دارند. اضطراب شما را از فعالیت‌های اجتماعی که به آن علاقه دارید دور نگه می‌دارد عصبی شدن، استرس و اضطراب در هنگام روبرو شدن با یک جمعیت بسیار طبیعی است و ممکن است شما قبل از سخنرانی به طور طبیعی دچار ترس شوید، اما اگر به راحتی در برابر افراد عادی دور و برتان دچار اضطراب می‌شوید، شما دچار اضطراب اجتماعی هستید. اگر متوجه شدید که هر وقت افرادی در اطرافتان هستند دچار ضربان قلب سریع، حالت برافروختگی و حالت تهوع و یا چیزی شبیه به اینها می‌شوید، بدانید که مشکل فراتر از یک اضطراب طبیعی است. شما زندگی‌تان را در حاشیه ترس‌هایتان جای داده‌اید بسیاری از مردم مبتلا به اختلالات اضطرابی بدون آنکه متوجه شوند کارهای خود را به خوبی انجام می‌دهند، زیرا آنها از مواجهه با آنچه آنها را می‌ترساند و نگران‌شان می‌کند اجتناب می‌کنند. برخی افراد هم زندگی خودشان را می‌کنند و تلاشی برای خارج شدن از این اوضاع و یا اجتناب از آن ندارند، اما ظاهرا مشکل خاصی نیز وجود ندارد. لزوما این افراد تداخلی در زندگی خود احساس نمی‌کنند تا اینکه در یک شرایط خاص قرار می‌گیرند و به خاطر ترس شان قادر به تصمیم گیری نیستند. زمانی که اضطراب آغاز می‌شود، توانایی و آمادگی فرد برای ادامه زندگی کاهش می‌یابد؛ در این صورت است که درمان می‌تواند زندگی فرد را نجات دهد و آن را پربارتر سازد. شما تجربه علائم جسمی را نیز دارید بسیاری از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به ویژه آنهایی که دچار نوع کامل و پیشرفته آن هستند، از دردهای جسمی مانند سردرد، دل درد و پشت درد شکایت دارند. مردم معمولا این علائم را با مشکلات دیگر اشتباه می‌گیرند و پزشکان نیز نمی‌توانند به راحتی متوجه شوند که مشکل از کجاست. پس اگر شما تجربه نگرانی‌های دائمی و این علائم جسمی را دارید، دچار اختلال اضطرابی هستید. مشکلات خواب از دیگر علائم اختلالات اضطرابی است بسیاری از ما حداقل یک بار بی خوابی ناشی از اضطراب یک اتفاق بزرگ را تجربه کرده‌ایم؛ اما اگر این بی خوابی‌ها به یک عادت منظم تبدیل شود، نمی‌توان آن را نادیده گرفت. اگر شما شب قبل از امتحان دچار بی خوابی شوید امری طبیعی است، اما اگر شما هفته‌ها برای یک رویداد یا مسابقه نمی‌خوابید، حتی اگر واقعا موضوع استرس زایی باشد، این یک نشانه واضح از اختلال اضطرابی است. اضطراب شما باعث ناراحتی‌های قابل توجه می‌شود اختلالات روانی ممکن است در طول زندگی همه افراد بروز پیدا کند، با این تفاوت که زمان آن برای هر کسی متفاوت است و ممکن است برای برخی حتی همیشگی شود. اضطراب می‌تواند بخشی از فرآیندهای زندگی را مختل کند و مشکلات قابل توجهی را به وجود بیاورد. این سوالات را از خود بپرسید که آیا به خاطر اضطراب از کلاس درس فاصله می‌گیرید؟ آیا یک روز کاری را به این دلیل از دست می‌دهید؟   آیا از فعالیت‌های اجتماعی به خاطر اضطراب دور می‌شوید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، پیشنهاد می‌کنیم که در اسرع وقت به یک روانشناس مراجعه کنید و به فکر درمان خود باشید. اینکه به خاطر اضطراب بخواهید از جامعه کنار بکشید آسیب جدی به شما وارد خواهد کرد.      منبع:پایگاه خبری علمی و تخصصی روانشناسی و بهداشت روان