۱۴۰۱ مهر ۲۴, یکشنبه

درد مشترک...

عشق عمومی ، شاعر : زنده یاد احمد شاملو معروف شده به نام :: درد مشترک ؛ شعری از احمد شاملو اعدام دهها افسر و درجه دار که عضو سازمان نظامی افسران بودند ، در چهار گروه در سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ تیرباران شدند. میان بیش از ۶۰۰ افسر دستگیرشده، ۳۶ نفر از جمله خسرو روزبه اعدام شدند. در واقع اعدام 27 تن از افسران توده‌ای، اصلی‌ترین بخش اعدامهای سیاسی بعد از کودتایِ انگلیسی آمریکایی و درباری ، در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲خورشیدی بر علیه دولت دموکراتیک و ملی ِ، پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری دکتر محمد مصدق است ؛ و به جز این27 نفر، تنها دو غیرنظامی اعدام شدند: دکترحسین فاطمی، وزیر امور خارجه و سخنگوی دولت مصدق و مرتضی کیوان، نویسنده و شاعر جوان و آزاده که اعدام شد. او در واقع یک دگراندیش و روزنامه‌نگار جوانی بود ، که در زمان بازداشت، در حال گذراندن دوره خدمت سربازی بود ، و مانند ۲۷ عضو دیگر حزب توده ، از افسران .سازمان نظامی محسوب نمی‌شد این شاعر و نویسنده مبارز و آزادیخواهی غیر نظامی ، به جرم واهی تیر باران شد و به شهادت رسید. زنده یاد احمد شاملو اشعار زیبایی در اعدام و تیرباران آزادیخواهان ، افسران ، مبارزین دگراندیشان و نویسندگانِ رژیم ستمشاهی سرود و تقدیم ملت ایران نمود. اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک آن شب لبخند عشقم بود قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن درخت با جنگل سخن میگوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن میگویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت را به من بگو قلبت را به من بده من ریشه های تو را دریافته ام با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام و دستهایت با دستان من آشناست در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند دستت را به من بده دستهای تو با من آشناست ای دیریافته با تو سخن میگویم بسان ابر که با توفان بسان علف که با صحرا بسان باران که با دریا بسان پرنده که با بهار بسان درخت که با جنگل سخن میگوید زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام زیرا که صدای من با صدای تو آشناست زنده یاد #احمد_شاملو

۱۴۰۱ مهر ۹, شنبه

چشمها را باید شست

سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان – ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش اهل ایران بود. او از مهم‌ترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبان‌های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شده‌اند. شعری زیبا از سهراب سپهری را که از معروف‌ترین اشعار او است را با هم بخوانیم:: هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند، قارچ های غربت؟ من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟ چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است

۱۴۰۱ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

منظومه آرش کمانگیر

شعر آرش کمانگیر ؛ شعری ماندگار از سیاوش کسرایی ::   شعر آرش کمانگیر از سیاوش کسرایی ::    آرش کمانگیر برف می بارد برف می بارد به روی خار و خاراسنگ   کوهها خاموش دره ها دلتنگ  راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ  بر نمی شد گر ز بام کلبه های دودی یا که سوسوی چراغی گر پیامی مان نمی آورد رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده های لغزان  ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد ؟  آنک آنک کلبه ای روشن روی تپه روبروی من  در گشودندم مهربانی ها نمودندم  زود دانستم که دور از داستان خشم برف و سوز در کنار شعله آتش قصه می گوید برای بچه های خود عمو نوروز گفته بودم زندگی زیباست  گفته و ناگفته ای بس نکته ها کاینجاست آسمان باز  آفتاب زر باغهای گل  دشت های بی در و پیکر   سر برون آوردن گل از درون برف تاب نرم رقص ماهی در بلور آب بوی خاک عطر باران خورده در کهسار خواب گندمزارها در چشمه مهتاب  آمدن رفتن دویدن  عشق ورزیدن غم انسان نشستن پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن کار کردن کار کردن آرمیدن چشم انداز بیابانهای خشک و تشنه را دیدن  جرعه هایی از سبوی تازه آب پاک نوشیدن گوسفندان را سحرگاهان به سوی کوه راندن  همنفس با بلبلان کوهی آواره خواندن  در تله افتاده آهوبچگان را شیر دادن  نیمروز خستگی را در پناه دره ماندن گاه گاهی  زیر سقف این سفالین بامهای مه گرفته  قصه های در هم غم را ز نم نم های باران شنیدن بی تکان گهواره رنگین کمان را  در کنار بان ددین  یا شب برفی  پیش آتش ها نشستن دل به رویاهای دامنگیر و گرم شعله بستن آری آری زندگی زیباست  زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست پیر مرد آرام و با لبخند  کنده ای در کوره افسرده جان افکند چشم هایش در سیاهی های کومه جست و جو می کرد زیر لب آهسته با خود گفتگو می کرد زندگی را شعله باید برفروزنده  شعله ها را هیمه سوزنده جنگلی هستی تو ای انسان  جنگل ای روییده آزاده  بی دریغ افکنده روی کوهها دامن آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید  چشمه‌ها در سایبان های تو جوشنده آفتاب و باد و باران بر سرت افشان جان تو خدمتگر آتش  سر بلند و سبز باش ای جنگل انسان زندگانی شعله می خواهد صدا سر داد عمو نوروز  شعله ها را هیمه باید روشنی افروز  کودکانم داستان ما ز آرش بود  او به جان خدمتگزار باغ آتش بود  روزگاری بود  روزگار تلخ و تاری بود  بخت ما چون روی بدخواهان ما تیره دشمنان بر جان ما چیره  شهر سیلی خورده هذیان داشت بر زبان بس داستانهای پریشان داشت زندگی سرد و سیه چون سنگ روز بدنامی  روزگار ننگ غیرت اندر بندهای بندگی پیچان  عشق در بیماری دلمردگی بیجان  فصل ها فصل زمستان شد  صحنه گلگشت ها گم شد نشستن در شبستان شد  در شبستان های خاموشی  می تراوید از گل اندیشه ها عطر فراموشی ترس بود و بالهای مرگ کس نمی جنبید چون بر شاخه برگ از برگ  سنگر آزادگان خاموش  خیمه گاه دشمنان پر جوش مرزهای ملک  همچو سر حدات دامنگستر اندیشه بی سامان برجهای شهر همچو باروهای دل بشکسته و ویران  دشمنان بگذشته از سر حد و از بارو هیچ سینه کینه‌ای در بر نمی اندوخت هیچ دل مهری نمی ورزید  هیچ کس دستی به سوی کس نمی آورد   هیچ کس در روی دیگر کس نمی خندید باغهای آرزو بی برگ  آسمان اشک ها پر بار گر مرو آزادگان دربند  روسپی نامردان در کار  انجمن ها کرد دشمن  رایزن ها گرد هم آورد دشمن  تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند  هم به دست ما شکست ما بر اندیشند نازک اندیشانشان بی شرم که مباداشان دگر روزبهی در چشم یافتند آخر فسونی را که می جستند  چشم ها با وحشتی در چشمخانه هر طرف را جست و جو می کرد وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو می کرد  آخرین فرمان آخرین تحقیر  مرز را پرواز تیری می دهد سامان  گر به نزدیکی فرود آید خانه هامان تنگ  آرزومان کور  ور بپرد دور  تا کجا ؟ تا چند ؟  آه کو بازوی پولادین و کو سر پنجه ایمان ؟  هر دهانی این خبر را بازگو می کرد چشم ها بی گفت و گویی هر طرف را جست و جو می کرد پیرمرد اندوهگین دستی به دیگر دست می سایید  از میان دره های دور گرگی خسته می نالید برف روی برف می بارید باد بالش را به پشت شیشه می مالید  صبح می آمد پیر مرد آرام کرد آغاز  پیش روی لشکر دشمن سپاه دوست دشت نه دریایی از سرباز  آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست بی نفس می شد سیاهی دردهان صبح  باد پر می ریخت روی دشت باز دامن البرز لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت درد آور دو دو و سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر  کودکان بر بام دختران بنشسته بر روزن مادران غمگین کنار در  کم کمک در اوج آمد پچ پچ خفته  خلق چون بحری بر آشفته به جوش آمد  خروشان شد  به موج افتاد برش بگرفت وم ردی چون صدف  از سینه بیرون داد  منم آرش چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن  منم آرش سپاهی مردی آزاده به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را  اینک آماده مجوییدم نسب  فرزند رنج و کار گریزان چون شهاب از شب چو صبح آماده دیدار  مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش  شما را باده و جامه  گوارا و مبارک باد دلم را در میان دست می گیرم  و می افشارمش در چنگ  دل این جام پر از کین پر از خون را دل این بی تاب خشم آهنگ که تا نوشم به نام فتحتان در بزم که تا بکوبم به جام قلبتان در رزم  که جام کینه از سنگ است  به بزم ما و رزم ما سبو و سنگ را جنگ است در این پیکار در این کار  دل خلقی است در مشتم  امید مردمی خاموش هم پشتم  کمان کهکشان در دست  کمانداری کمانگیرم  شهاب تیزرو تیرم  ستیغ سر بلند کوه ماوایم  به چشم آفتاب تازه رس جایم مرا نیر است آتش پر  مرا باد است فرمانبر   و لیکن چاره را امروز زور و پهلوانی نیست رهایی با تن پولاد و نیروی جوانی نیست  در این میدان بر این پیکان هستی سوز سامان ساز  پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز پس آنگه سر به سوی آٍمان بر کرد  به آهنگی دگر گفتار دیگر کرد  درود ای واپسین صبح ای سحر بدرود  که با آرش ترا این آخرین دیداد خواهد بود به صبح راستین سوگند  به پنهان آفتاب مهربار پاک بین سوگند که آرش جان خود در تیر خواهد کرد پس آنگه بی درنگی خواهدش افکند  زمین می داند این را آسمان ها نیز  که تن بی عیب و جان پاک است  نه نیرنگی به کار من نه افسونی  نه ترسی در سرم نه در دلم باک است  درنگ آورد و یک دم شد به لب خاموش نفس در سینه های بی تاب می زد جوش  ز پیشم مرگ  نقابی سهمگین بر چهره می آید به هر گام هراس افکن مرا با دیده خونبار می پاید  به بال کرکسان گرد سرم پرواز می گیرد  به راهم می نشیند راه می بندد به رویم سرد می خندد به کوه و دره می ریزد طنین زهرخندش را  و بازش باز میگیرد دلم از مرگ بیزار است  که مرگ اهرمن خو آدمی خوار است ولی آن دم که ز اندوهان روان زندگی تار است ولی آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکاراست فرو رفتن به کام مرگ شیرین است  همان بایسته آزادگی این است هزاران چشم گویا و لب خاموش  مرا پیک امید خویش می داند هزاران دست لرزان و دل پر جوش گهی می گیردم گه پیش می راند  پیش می آیم  دل و جان را به زیور های انسانی می آرایم  به نیرویی که دارد زندگی در چشم و در لبخند  نقاب از چهره ترس آفرین مرگ خواهم کند  نیایش را دو زانو بر زمین بنهاد به سوی قله ها دستان ز هم بگشاد برآ ای آفتاب ای توشه امید  برآ ای خوشه خورشید  تو جوشان چشمه ای من تشنه ای بی تاب برآ سر ریز کن تا جان شود سیراب  چو پا در کام مرگی تند خو دارم  چو در دل جنگ با اهریمنی پرخاش جو دارم  به موج روشنایی شست و شو خواهم  ز گلبرگ تو ای زرینه گل من رنگ و بو خواهم  شما ای قله های سرکش خاموش که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایید  که بر ایوان شب دارید چشم انداز رویایی که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می کوبید  که ابر ‌آتشین را در پناه خویش می گیرید  غرور و سربلندی هم شما را باد  امدیم را برافرازید  چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر دارید  غرورم را نگه دارید  به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر دارید  زمین خاموش بود و آسمان خاموش تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش گوش  به یال کوه ها لغزید کم کم پنجه خورشید هزاران نیزه زرین به چشم آسمان پاشید  نظر افکند آرش سوی شهر آرام کودکان بر بام دختران بنشسته بر روزن  مادران غمگین کنار در  مردها در راه سرود بی کلامی با غمی جانکاه  ز چشمان برهمی شد با نسیم صبحدم همراه  کدامین نغمه می ریزد کدام آهنگ آیا می تواند ساخت طنین گام های استواری را که سوی نیستی مردانه می رفتند ؟ طنین گامهایی را که آگاهانه می رفتند ؟ دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز راه وا کردند کودکان از بامها او را صدا کردند  مادران او را دعا کردند پیر مردان چشم گرداندند  دختران بفشرده گردن بندها در مشت  همره او قدرت عشق و وفا کردند  آرش اما همچنان خاموش  از شکاف دامن البرز بالا رفت  وز پی او پرده های اشک پی در پی فرود آمد  بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز  خنده بر لب غرقه در رویا  کودکان با دیدگان خسته وپی جو در شگفت از پهلوانی ها  شعله های کوره در پرواز باد غوغا  شامگاهان راه جویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پی گیر  باز گردیدند  بی نشان از پیکر آرش  با کمان و ترکشی بی تیر   آری آری جان خود در تیر کرد آرش  کار صد ها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون  به دیگر نیمروزی از پی آن روز  نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند  و آنجا را از آن پس مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند آفتاب درگریز بی شتاب خویش  سالها بر بام دنیا پاکشان سر زد ماهتاب بی نصیب از شبروی هایش همه خاموش  در دل هر کوی و هر برزن   سر به هر ایوان و هر در زد آفتاب و ماه را در گشت  سالها بگذشت سالها و باز در تمام پهنه البرز وین سراسر قله مغموم و خاموشی که می بینید  وندرون دره های برف آلودی که می دانید  رهگذرهایی که شب در راه می مانند  نام آرش را پیاپی در دل کهسار می خوانند و نیاز خویش می خواهند  با دهان سنگهای کوه آرش می دهد پاسخ می کندشان از فراز و از نشیب جادهها آگاه  می دهد امید  می نماید راه در برون کلبه می بارد برف می بارد به روی خار و خارا سنگ کوه ها خاموش دره ها دلتنگ  راهها چشم انتظاری کاروانی با صدای زنگ  کودکان دیری است در خوابند در خوابست عمو نوروز می گذارم کنده ای هیزم در آتشدان  شعله بالا می رود پر سوز   شنبه 23 اسفند 1337خورشیدی  زنده یاد استاد سیاوش کسرایی پایان.

۱۴۰۱ شهریور ۲۵, جمعه

رهروان حسینی اربعین تسلیت

هیهات منا الذلههیهات منا الذله راه پاک و سرخ حسینی تنها راه نجات نوع بشر. اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) را به همه آزادگان وعدالتجویان جهان و بویژه به تمامی شیعیان و مسلمانان علوی و محمدی تسلیت باد.

درگذشت زنده یاد مهسا امینی

مهسا امینی درگذشت / دایی او خبر را تایید کرد دایی مهسا امینی در گفت‌وگوی کوتاهی با #اعتمادآنلاین درگذشت او را تایید کرد. مهسا امینی دختر سنندجی که در پی بازداشت از سوی گشت ارشاد دچار حادثه شده و به کما رفته بود دقایقی پیش درگذشت. دایی مهسا امینی در گفت‌وگوی کوتاهی با #اعتمادآنلاین درگذشت او را تایید کرد به گزارش خبرآنلاین ، ساعاتی پیش تر ، دایی مهسا امینی در گفت و گوی دیگری با روزنامه اینترنتی فراز ، از درگذشت فوت مهسا امینی خبر داده بود. مقامات و نهادهای مسئول ، هنوز درباره وضعیت حیات مهسا امینی ، اطلاع رسانه ای رسمی نکرده اند. https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/1674594/ ___________________________________ بنام خدای یاری رسان درگذشت دریغ انگیز و سوزناک دختر جوان22ساله کرد ایران زمین زنده یاد مهساامینی را به خانواده و بستگان داغدارش تسلیت عرض مینمائیم. روانش شاد و آرام و یاد این نوگل ایرانی هر دم تازه و گرامی باد. تارنمای گروهی مجله آرامش

۱۴۰۱ شهریور ۱۰, پنجشنبه

درگذشت عباس معروفی

‍ ‍ بیوگرافی عباس معروفی رمان نویس و همسرش با علت فوت + عکس زندگی و درگذشت-قسمت اول-1 عباس معروفی زادهٔ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۶ در تهران، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار و نویسنده ایرانی ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ درگذشت. در ادامه بیوگرافی و زندگینامه عباس معروفی از سمفونی مردگان تا سال بلوا و همسر و فرزندانش همراه با سوابق و کتاب و رمان های عباس معروفی و آثار وی و علت فوت و درگذشت عباس معروفی نویسنده رمان سمفونی مردگان و سال بلوا و مجموعه اشعار را ببینیم. او علاوه بر نویسندگی رمان، در زمینه نمایش نویسی و شعر و ادبیات و روزنامه نگاری نیز فعالیت داشت و مدیر مسئول مجلات گردون و آیینه اندیشه و مجله موسیقی بود. او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید. عباس معروفی بچه بازارچه نایب السلطنه تهران و فرزند ایران بود. دیپلمه ریاضی از دبیرستان مروی، و فارغ‌التحصیل هنرهای زیبای تهران در رشته ادبیات دراماتیک است و حدود یازده سال معلم ادبیات در دبیرستان‌های هدف و خوارزمی تهران بود. نخستین مجموعه داستان او با نام «روبروی آفتاب» در سال ۱۳۵۹ در تهران منتشر شد. پیش از آن داستان‌های او در برخی مطبوعات به چاپ می‌رسید. در سال ۱۳۶۶ به عنوان مدیر اجراهای صحنه‌ای، مدیر ارکستر سمفونیک تهران، و مدیر روابط عمومی بیش از ۵۰۰ کنسرت موسیقی از هنرمندان مختلف کشور به اجرا درآورد که از تلاش‌های شبانه‌روزی اوست. مجلهٔ موسیقی «آهنگ» نیز به سردبیری او در همین دوران انتشار یافت. سوابق سال های فعالیت عباس معروفی نویسنده و رمان‌نویس ایرانی فعالیت های خود را از سال ۱۳۵۵ آغاز کرد و پس از مدتی با خلق آثاری چون سمفونی مردگان و سال بلوا به شهرت رسید. او از جمله شاگردان رضا براهنی در دهه چهل و یکی از چهره‌های اصلی ادبیات معاصر ایران بود. انتقال نشر گردون به اروپا و راه‌اندازی یک کتابفروشی بزرگ در خیابان «کانت» برلین از جمله فعالیت‌های غیر نوشتاری این نویسنده نسبتا جنجالی در خارج از ایران بود. همسر و فرزند عباس معروفی : مرحوم عباس معروفی با اکرم ابویی ازدواج کرد. در برخی رسانه ها نامی از پونه ایرانی به عنوان همسرش نام برده است که منبع موثقی ندارد. خانم اکرم ابویی در سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل آکادمی هنر در آلمان است و در برلین زندگی می‌کند. اکرم ابویی علاوه بر تدریس نقاشی تاکنون نمایشگاه های انفرادی و گروهی مختلفی را برگزار کرده است هم چنین او سه کتاب از مجموعه آثار خود با نام‌های نگاهی به آن سوی جهان، طرح‌ها و اینک تولد منتشر کرده است. عباس معروفی یک دختر دارد که درباره مراسم تشییع و خاکسپاری پدرش گفتگو کرده است. زندگی در آلمان معروفی از سال‌ها پیش به آلمان مهاجرت کرده بود و در ایران زندگی نمی کرد و برای امرار معاش و گذران زندگی مدتی در پذیرش هتلی در یکی از شهرهای آلمان مشغول به کار بود. او پس از خروج از ایران ابتدا به پاکستان و سپس به آلمان رفت و مدتی از بورس «خانه هاینریش بل» بهره گرفت؛ و یک سال هم به عنوان مدیر در آن خانه کار کرد. پس از آن «خانه هنر و ادبیات هدایت» بزرگترین کتابفروشی ایرانی در اروپا را در خیابان کانت برلین، بنیاد نهاد و به کار کتابفروشی مشغول شد؛ و کلاس‌های داستان‌نویسی خود را نیز در همان محل تشکیل داد. چاپخانه و نشر گردون هم در همین مکان برقرار است او پس از مهاجرت نیز فعالیت های ادبی خود را ادامه داد و در آن‌جا هم نویسندگی را ادامه داد. مجله گردون معروفی در سال ۱۳۶۹ مجله ادبی «گردون» را تاسیس کرد و سردبیری آنرا برعهده گرفت و به‌طور جدی به کار مطبوعات ادبی روی آورد. یکی از مهم‌ترین اقدامات مجله گردون طرح موضوع فعالیت مجدد کانون نویسندگان ایران بود. او همچنین بنیان‌گذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون، قلم زرین زمانه و جایزه ادبی تیرگان است. بیماری سرطان عباس معروفی عباس معروفی نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر برجسته ایرانی در یادداشتی که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده از آخرین وضعیت جسمانی پس از ابتلا به بیماری سرطان خود گفته است. ‍ بیوگرافی عباس معروفی رمان نویس و همسرش با علت فوت + عکس زندگی و درگذشت-قسمت دوم و پایانی-2 بیماری سرطان عباس معروفی عباس معروفی نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر برجسته ایرانی در یادداشتی که در صفحه شخصی خود در اینستاگرام منتشر کرده از آخرین وضعیت جسمانی پس از ابتلا به بیماری سرطان خود گفته است. عباس معروفی نوشت: گفتی از حال خودم بنویسم. حالا دیگر هجده ماه است که از نان، عدس پلو با پنیر و نیمرو، پسته، و … فقط یک خاطره در ذهنم مانده. هجده ماه است به قول پُل سلان صبح می‌نوشم و عصر می‌نوشم. یک سوپ آبکی که توش دو تا قارچ معلق می‌زند، یا شیرموزی که برام می‌فرستند. فقط می‌نوشم و می‌نوشم. و کدام‌شان نگفته بود: «لذتی در خوردن هست که در نوشیدن نیست»؟ سرطان ویرانگرست، و بدتر از آن جراحی‌هاش که بخش‌هایی از بدنت را بردارند دور بریزند. یک تکه استخوان ساقم را گذاشته‌اند جای فک، نصف زبانم را از انتها برداشته تکه‌ای از ماهیچه ر‌انم پیوند زده‌اند، هفت سانت شاهرگم را کوتاه کرده‌اند، دندان‌هام، و بعد هم متاستازی که تومور مغزی شد و از جمجمه‌ام بیرون کشیدند. اگر بزرگواری و مراقبت رفیق‌های نازنینم پروفسور رحمان‌زاده، و پزشک خوبم بهمن مصلحی نبود، نمی‌دانم چی می‌شد. وجود فرشتگان به من می‌گوید تو خوش‌اقبال‌ترین آدم این شهری، و زندگی سرشار از امید و زیبایی ست. می‌خواهم زنده بمانم، شهرزاد درونم را به‌هوش نگه دارم، داستان بنویسم و بلا از فرزندان مردم بگردانم دیروز سورملینا بال‌هاش را گشود، بغلش کردم. عباس معروفی درگذشت + علت فوت و درگذشت و بیوگرافی عباس معروفی صبح ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ بر اثر بیماری سرطان در آلمان در سن ۶۵ سالگی درگذشت. او در شهریور ۱۳۹۹ نخستین بار از ابتلای خود به بیماری سرطان خبر داد و در ماه های اخر عمر وی خبرها از وخامت حال او حکایت داشت. رمان های عباس معروفی سمفونی مردگان (۱۳۶۸) سال بلوا (۱۳۷۱) پیکر فرهاد (۱۳۸۱) فریدون سه پسر داشت (۱۳۸۲) ذوب شده (۱۳۸۸) تماما مخصوص (۱۳۸۹) نام تمام مردگان یحیاست (۱۳۹۷) مجموعه داستان روبروی آفتاب (۱۳۵۹) آخرین نسل برتر (۱۳۶۵) عطر یاس (۱۳۷۱) دریاروندگان جزیره آبی‌تر (۱۳۸۲) شاهزاده برهنه (۱۳۹۷) چرخ گردون با گل‌ریز عباس پور (۲۰۱۵) کتاب دوم با گل‌ریز عباس پور (۲۰۱۵) نامه‌های عاشقانه و منظومه‌ی عین‌القضات و عشق (۲۰۱۱) چهل ساله تر از پیامبر(2008 ) جوایز و افتخارات جایزه هلمن هامت (مشترکاً با هوشنگ گلشیری) ۱۹۹۶ جایزه روزنامه‌نگار آزاده سال، اتحادیه روزنامه‌نگاران کانادا، ۱۹۹۶ جایزه «بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ»، برای رمان سمفونی مردگان ۲۰۰۱ برنده جایزه بنیاد ادبی آرتولد تسوایگ در سال ۲۰۰۲ پایان. ✅

۱۴۰۱ مرداد ۲۰, پنجشنبه

هیهات مناالذله

در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬می‌گریند. دکتر علی شریعتی حسین بیشتر از آب، تشنه ی لبیک بود.افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. دکتر علی شریعتی از هنگامی كه به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی كه به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم! دکتر علی شریعتی مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند كه در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ كه همه صحنه‌ها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب كنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را ... دکتر علی شریعتی

قرآن،حقوق بشر و آزادی-13

《 قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت هجدهم-18 》 15-تحمل و تقوی رهایی بخش در برابر آزار دگر اندیشان : در سوره آل عمران ، آیه ۱۸۶ میخوانیم :: لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ مسلماً شما در اموال و جان‌هاي خويش آزمايش خواهيد شد و بي‌ترديد از كساني كه پيش از شما به آنها كتاب داده شده [=يهوديان و مسيحيان] و نيز از كساني كه شرك ورزيدند، [سخنان] آزار [دهنده] فراواني خواهيد شنيد، و [اما] اگر صبر كنيد و تقوا پيشه سازيد [=تحمّل نماييد و نفس خود را از عكس‌العمل انتقامي باز داريد]، پس بي‌گمان اين [تحمّل و تسلّط بر نفس] نشانة اراده [شما] در كارهاست. نکته ها :: اگر فرموده خداوند یکتا در قرآن حکیم را با رفتارها و عملکردهای گروههای ضد اسلامی و ضد انسانی طالبان ، القاعده ، داعش و .... ، مقایسه کنیم ، به خوبی در می یابیم که تفاوت ره از زمین تا آسمان است ، و آن گروههای فوق الذکر هیچ ارتباط و تناسبی با دین مترقی و آزادیبخش اسلام قرآنی ، محمدی و علوی نداشته ، ندارد و هرگز نخواهد داشت. بیان دوباره این نکته کاملاً ضروری و مهم است که اساساً مقوله جنگ و تهاجم مسلحانه و تعرض به جان و مال و نوامیس مردم ، موضوعی دیگر است. یا به سخنی دیگر دستورات قرآن در آیات ذکر شده ، تماماً در مورد مشرکان و کافرانی است که به تهاجم فرهنگی و نه تهاجم مسلحانه زده اند. در برابر تهاجم فرهنگی( توهین و استهزاء آیات خدا ) ، طبق دستور پروردگار عالم ، تنها می توانیم جلسه ای که در آن آیات الهی را به سخره و استهزاء گرفته شده است راترک کنیم. ( پروردگار یکتا)مشابه رهنمود فوق را از موضوع دفاعی( نه تهاجمی ) در عکس العمل نسبت به مخالفین به ترتیب سه گانه ذیل به رسول اکرم( ص ) توصیه کرده است. ۱- از کافران و منافقان اطاعت نکن؛ ۲- به آزارشان اهمیت مده( آن را واگذار ) ؛ ۳-به خدا توکل کن. (منبع : در عرصه اصلاحات ، ص ۱۴۰) البته ناگفته نماند اسناد بسیاری در تاریخ اسلام داریم ، که ائمه اطهار( ع) در مساجد که محل تجمع خلق خدا بود ، با افراد زیادی که عقاید گوناگونی همچون اهل نصارا( مسیحیان ) ، یهودیان ، زرتشتیان ، مشرکان ، غالیان ، طبیعیون و بی دینان ، و ....در پیرامون وجود خدا ، خلقت انسان و ... مناظره و گفتگو میکردند. امام جعفر صادق(ع) که مانند پدرش اهل تفکر ، علم و حقوق بود ، و دانشجویان بسیاری را تحت تعیلم و تربیت قرار داد. در واقع پیشوایان و الگوهای دینی ما یعنی همان امامانِ آزاده و علوی، بدون تندی و خشونت با کسانی که با عقاید مختلف مذهبی و غیرآن بودند ، با صبر و حوصله علاوه بر بحث و آموزش علوم آن روزگاران به آن علاقمندان ، مخاطبان را با اسلام راستین آشنا مینمودند ، و حقیقت را از باطل مشخص میکردند. دگراندیشان و داشتن سعه صدر! :: 16-سوره حجر ، آیات شریفِ ۹۷ و ۹۸ ؛ سوره حجر ::آیه 97 وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُـولُونَ و هر آينه ما مي‌دانيم که سينه تو از آنچه مي‌گويند تنگ مي‌شود [=کفرگوئي‌هاشان آزرده‌ات مي‌کند]. سوره حجر::آیه98 فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ پس [براي آرامش يافتن] به ستايش پروردگارت تسبيح کن و از سجده‌کنندگان باش. 17-پروردگار مهربان در سوره هود ، آیه مبارکه 12 ، از اینکه رسول اکرم را بخاطر عدم ایمان آوردن و سوالات گمراه کننده حق پوشان ، بسیار محزون و دلتنگ میبیند ، او را دلداری داده و برای چندمین مرتبه ، سطح و اندازه مسئولیت پیامبر که ابلاغ و پیام رسانی آشکار و مبین است را به او بصورت صریح و مشخص بیان میکند ، و تنها آفریدگار عالم را عهده دار و مسئول همه چیز میداند. :: فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُـولُوا لَـوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ پس [در برابر ناسپاسان و منکران] از اينکه مي‌گويند: چرا گنجي بر او نازل نشده، يا فرشته‌اي [در تأييد رسالت] به همراهش نيامده، مبادا بعضي از آنچه را [در ارتباط با صبر و تحمل در برابر سخنان منکران] بر تو وحي مي‌شود ترک کني! [در هر صورت]تو فقط هشدار دهنده‌اي؛و خداست که بر همه چيز وکيل [=مراقب و کارگزار] است. توجه : برای آشنایی با سلسله آیاتی که مربوط به دستور خداوند مبنی بر سعه صدر و صبر و عدم محزون شدن پیامبر ، در مقابل اعراض ، ناباوری و بی ایمانی دگراندیشان ، میباشد ، چند نمونه دیگر را به رشته تحریر در می آوریم ، تا برای وجدانهای بیدار و آگاه جامعه ، خود دلیلی متقن و مبرهن برای باور قلبی به این نکته باشد که ؛ اسلام دینی سراسر لطف ، عشق ، صلح و برابری است ، که مقوله حقوق بشریت در تمام اجزای و فرامین الهی که در کتاب قرآن مبین متبلور شده است ، عیان و هویدا است. 18- سوره حجر ، آیه88 :: لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ترجمه :: ـ [با وجود چنين گنج شايگاني] به نعمت‌هائي که ما برخي از آنها [=منکران] را برخوردار کرده‌ايم چشم مدوز [=اعتنائي به مال و ثروت آنان مکن] و بر آنان [از ايمان نياوردنشان] محزون مشو و [در عوض] بال مهرباني خويش را بر مؤمنان بگستران [به آنها اعتنا کن و زير پر و بال حمايت قرارشان ده]. به قلم :: #مهدی_گلمحمدی #قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر #پرتوی_از_قرآن ادامه دارد.

۱۴۰۱ خرداد ۲۰, جمعه

قرآن،آزادی و حقوق بشر-12

 قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت دوازدهم-12        12- سوره انعام  آیات مبارکه 68 و 69 ::    وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى  یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ        ترجمه :: (ای پیامبر) هرگاه دیدی کسانی (با طعن و تمسخر) در آیات ما فرو رفته‌اند، از آنها روی بگردان تا به سخنی دیگربپردازند، و اگرشیطان به فراموشی‌ات انداخت، پس از متوجه شدن، با چنین ستمگرانی منشین. (البته) پرهیزکاران مسئول (سخنان) آنان نیستند، اما (این ترک محترمانه جلسه) تذکری است چه بسا دست بردارند.           13-نحوه برخورد با مشرکان در توهین به خدا و مقدسات    حضرت حق در سوره النساء ، آیه 140 میفرماید ::   وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَیُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا    ترجمه فارسی ::    در کتاب بر شما مقرر شده است که هر گاه در مجلسی کفران و استهزائی نسبت به آیات خدا شنیدید در چنین مجلسی( همراه آنان ) منشینید ، تا آنکه در موضوع دیگری وارد شوند.( بحث عوض شود ).....         نکته ها ::    یک مسلمان هنگامی با توهین و استهزاء کافران و .....در جلسه ای روبرو شد ، آزاد است بدون هیچ درگیری و ضرب و شتم جلسه را ترک کند تا بحث عوض شود.    ترک جلسه موقتی است ، زیرا طبق دستور خدا وقتی موضوع بحثِ دگراندیشان ، که کفر به آیات الهی و استهزای آن است تغییر کرد و عوض شد ، میتوانیم با شکیبایی و متانت به جلسه برگردیم.      ترک جلسه بعنوان یک اعتراض مسالمت آمیز و توحیدی ، حداکثر اجازه ای است که پروردگار یکتا در برابر حق پوشان و کافران ، و استهزاء کنندگان آیات الهی ، به همه مسلمانان داده است. ( 1-در عرصه اصلاحات و نوگرایی دینی ، ص139 )       14-خداوند رحمان و رحیم در پیرامون مطلب بالا در سوره انعام ، آیات شریف 68 و 69 میفرماید ::    وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِـمِینَ      و [با همة آن سوابق انکار] هرگاه کسانی را که در [طعن و تمسخر] آیات ما فرو رفته‌اند ببینی، از آنان روی بگردان  [=درگیرشان مشو] تا به سخن دیگری مشغول شوند  و اگر هم شیطان به فراموشی‌ات انداخت،  پس از به یادآوردن، با گروه ستمکار منشین.         وَمَا عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَیْءٍ وَلَکِن ذِکْرَى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ       و [البته] چیزی از حساب آنها بر عهدة پرهیزکاران نخواهد بود، اما [این ترک محترمانة مجلس] تذکری است، شاید خویشتن نگه دارند.      15-تحمل و تقوی رهایی بخش در برابر آزار دگر اندیشان  در سوره آل عمران ، آیه 186 میخوانیم ::    لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ       مسلماً شما در اموال و جان‌های خویش آزمایش خواهید شد و بی‌تردید از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب داده شده [=یهودیان و مسیحیان] و نیز از کسانی که شرک ورزیدند، [سخنان] آزار [دهنده] فراوانی خواهید شنید، و [اما] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید [=تحمّل نمایید و نفس خود را از عکس‌العمل انتقامی باز دارید]، پس بی‌گمان این [تحمّل و تسلّط بر نفس] نشانة اراده [شما] در کارهاست.        به قلم :: #مهدی_گلمحمدی   #قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر #پرتوی_از_قرآن ادامه دارد.

قرآن،آزادی و حقوق بشر-10

( قرآن ، آزادی ، حقوق بشر-قسمت دهم_10 ) تدکر مهم :: خوانندگان گرامی ، انتشار برخی از نظرات نویسندگان و محققان امور دینی و اعتقادی ، لزوماً به معنای تائید آن نوشته یا همه عقاید شخصی و اجتماعی آن نویسندگان نمی باشد. هدف اصلی مولف این سطور فقط آشنایی با دیدگاههای مختلف محققان و علمایِ مذهبی میباشد و بس. سوره توبه ، آیه 6 :: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ ?6? ترجمه فارسی :: و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان چرا که آنان قومى نادانند.{ 6 } ادامه نکات در پیرامون سوره توبه ، آیه 6 :: نکته جالب توجه این است که امر پروردگار عالم ، در دریافت و شنیدن سخن حق ، توسط مشرکان ، و رساندن آنها به محلی امن ، بخاطر چه افرادی است و چرا؟ پاسخ سوالِ بالا :: مهندس بازرگان به دیدگاه زیر باور دارد و این آیه مورد نظر را چنین تشریح میکند :: [ مشرکان بر اساس منافع جمعی و دنیوی که از آن برخوردارند ، معمولاً دوست و یاور دیگر همکیشان خود بودند ، پس لاجرم و و علی الظاهر بصورت طبیعی مزاحم دوستان مشرک خود نمیشدند ، ولی در اینجا ما با یک گروه و قبیله ای تندرو و متعصب سر و کار داریم که ظاهراً تازه مسلمان شدند ، ولی هنوز پیام سراسر صلح ، رحمت و آزادی دین مبین اسلام ، به عمق وجودشان رسوخ نکرده و در جان و ضمیرشان حکاکی و نهادینه نشده است. این نو مسلمانان در برخی مواقع ،به قول مثال معروف ، از پاپ پاپ تر و از کاتولیک کاتولیک تر میشوند ، و یا به سخن مرسوم و عامیانه امروزی ، آنها همان کاسه های داغ تر از آش می باشند ، که شاید بخاطر جهالت و تعصب نهفته در وجودشان ، برخلاف دستورات و فرامین قرآن کریم و سنت و رسالت پیامبر اکرم( ص ) عمل میکنند. آنها به مشرکینی که خواهان شنیدن کلام توحید هستند ، برخوردی ظاهراً تند می نمودند ، و از این رو است که خداوندِ رحمان و رحیم به مومنین راستین ، و بویژه به پیامبر عشق و رحمت حضرت محمد{ص} ، یک وظیفه الهی و دستوری مستقیم و محکم را صادر میکند ، که همانا باید آن مشرکانی که کلام خدا را شنیدند ، در آرامش کامل و بدور از آسیب افراد تند و خشن (که معمولاً در هر جوامعی حضور دارند) ، به منطقه و محلی امن برساند ، و این ماموریت ، به منزله یک وظیفه انسانی و الهی تلقی میشد ، که بر دوش مبارک حضرت رسول اکرم(ص) و همه مومنین و موحدین محمدی و علوی گذاشته شده بود. تامین یک شریطِ کاملاً آزاد برای دریافت پیام حق ، همراه با محافظت و رساندن آن مشرکان به محلی امن ، به منظور ایجاد فضائی توام با آرامش و امنیت است که آن مشرکین ، در اوج اختیار کامل و انتخابی آزاد و انسانی به بررسی ، تفکر و نهایتاً تصمیم گیری در پیرامون شنیده هایِ جدیدِ خود بپردازند ، و لاجرم آگاهانه و آزاد خود تصمیم نهایی را اتخاذ نمایند. به بیانی دیگر در این آیه شریف ، حضرت حق به همه مومنین و مسلمانان راستین می آموزد که ، مشرکان و دگر اندیشان در شنیدن کلام وحی و انتخاب نهایی در پذیرفتن و یا عدم پذیرش دعوت رسول اکرم ، کاملاً آزاد و مختار هستند و هیچ جبر و اجباری در کار نمی باشد. این است سیمای راستین اسلام قرآنی ، که در نقطه اوج و در نوک قله رفیع انسانی ، و در مداری بسا بسیار بالاتر و فراتر از حقوق بشرِ قرن بیست و یکمی امروزی ، میباشد. نکته مهمی که نباید از خاطر ببریم این است که ، این مشرکین کسانی هستند که طالب شنیدن پیام حقیقت اسلام هستند. نکته اساسی و مهم این است که این افراد با کافران و مشرکانی که که بصورت فردی و جمعی، مسلمانان را مورد آزار و اذیت قرار‌‌داده اند و به جان ، مال و نوامیس پیروان رسول اکرم دست به تعدی و تعرض دراز کرده اند ،فرق ماهوی دارند. این گروه از مشرکانی هستند که طالب پیام الهی میباشند ، و حتی در برخی موارد گروه و قبیله ای از آنها با مسلمین قرارداد و پیمان نامه ای مبنی بر ترک مخاصمه و ادامه یک زندگانی و همزیستی مسالمت آمیز دارند. اما مشرکین و کافران و حق پوشانی که بصورت مسلحانه و خشونت گرایانه مانع آزادی بیان و اندیشه ، و انجام شعائر و اعمال توحیدی ، و حق زندگانی آزاد مسلمانان می شدند ، در آن هنگام بر پیامبر اسلام(ص)و یارانش پیکار و جهاد دفاعی برای مقاومت ، و دفاع از حریم و حرمت انسانی ، امری کاملاً واجب ، مسلم و حتمی می بود ، تا زمانی که جنگ بار فتنه را بر زمین بگذارد ، و یا جناح حق پوشانِ کافر و تجاوزگر ، تن به صلح و اتمام جنگ و خونریزی بدهند. به قلم :: #مهدی_گلمحمدی #قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر #پرتوی_از_قرآن ادامه دارد.

قرآن،آزادی و حقوق بشر-9

( قرآن ، آزادی ، حقوق بشر _ قسمت نهم-9 ) [ آیه جامع ، کلی ، و بین الملل آزادی و حقوق بشر ] اسلام ستیزانی که به صورت سیستماتیک ، هدفمند و گروهی به جنگ تمام عیار با دین مبین اسلام ، برخواسته اند ، با سوء استفاده بسیار از مشکلات و معضلات حاد و مهمِ بخصوص مسائل اقتصادی و سیاسی مردم مسلمان ، بویژه در جوامع اسلامی در کشورهای خاورمیانه ، به مخاطبان عموماً ناآگاه و کم اطلاع چنین القاء می کنند که گویا ظاهراً ، این دین توحیدی و مردمی ، فرسنگها با مقوله دیالوگ ، تعقل ، اندیشیدن ، تفکر ، تمدن و فرهنگ سازی به دور است ، و یا اساساً اسلام بصورت ریشه ای سر ستیز و تضاد با موضوعاتی انسانی همچون آزادی و حقوق بشر دارد؟!!!!..... که صد البته این القائات اسلام ستیزان و دشمنان دین صلح و رهایی اسلام محمدی و قرآنی ، از اساس باطل و نادرست است ، و تضادی عمیق و ماهوی با دنیای حقیقت و واقعیت داشته و دارد و فرسنگها از خرد و اندیشه پاکِ وجدانی و انسانی دور و دورتر است. اما حقیقت مطلب این است که ، بعد از نام مبارک الله ، از نظر آماری مشتقات کلمه قال یعنی دیالوگ و گفتمان ، بیشتر از کلمات دیگر در کتاب قرآن میباشد. نام الله مجوعاً 2697 مرتبه و مشتقات کلمه قال( قالوا ، یقولون ، قل .....) ، جمعاً 1721 مرتبه در قرآن کریم ، به کار رفته است. { 1 } نکته بسیار قابل توجه این میباشد که ، پیامبر اسلام( ص ) ، به اندازه ای به مقوله گفتگو و دیالوگ نمودن با مردم اهمیت میداد ، که از عمق جان و عاشقانه دل به سخنان و درد و دل مردمش میداد. و چه بسا صبورانه و صمیمانه به گفته های نه چندان درستِ ملتی که هنوز از دنیای سیاهِ نادانی و جهالت فاصله نگرفتند جان و دل میسپرد ، تا جائیکه به او لقب ( گوش) میدادند. پروردگار یکتا در سوره توبه ، آیه مبارکه61 در این رابطه به مردم که به رسول اکرم لقب گوش میدادند ، میفرماید :: [ ..... یقولون هو اذن قل اذن خیر لَکُم یُومن بِالله و یُومن للمومنینَ..... :: ترجمه :: .....میگویند او گوش است ، بگو گوشِ خوبی برای شما است ، به خدا ایمان دارد و به نفع مومنین باور دارد..... ] { 2 } 4- سوره حجرات ، آیه 13 ، یکی از آیاتِ مهم و حقوق بشری قرآن مبین است که ، خدای یگانه بصورت مشخص و مبرهن ، بر روی تمامی فرهنگ جاهلانه نظیر ؛ برتریهای مادی و طبقاتی ، قومی ، ملیت ، نژادی ، زبانی ، نابرابری ما بین زنان و مردان و هر آنچه رنگ و بوی تبعیض و تفاخرات جاهلانه دارد ، بسیار روشن و محکم مهر باطل و پایانی برای همیشه تاریخ انسانی زد. در این آیه بسیار مهم و راهگشاء میخوانیم :: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ?13? ترجمه فارسی :: اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى‏ تردید خداوند داناى آگاه است ( 13 ) 3- 5-امنیت کامل و کافی برای دگر اندیشان :: سوره توبه ، آیه 6 :: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ ?6? ترجمه فارسی :: و اگر یکى از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود سپس او را به مکان امنش برسان چرا که آنان قومى نادانند.{ 6 } نکته ها :: این آیه زیبا در مقابل و رو در رویِ آنهائیکه بر خلاف وجدان انسانی در بوق و کرنا چنین به مخاطبان عموماً جوان خود تلقین میکنند ، که گویا اسلام دستور به قلع و قمع همه مشرکین داده است ، میباشد. خداوند به پیامبر اسلام و مومنین دستور صادر میکند ؛ که اگر یکی از مشرکین پناه خواست ، پناهش ده تا کلام توحیدی حضرت حق که از زبان بنده صالحش محمد-ص- بیان میگردد را گوش فرا دهند ، و سپس امر میکند آن مشرکان را همراهی کند و به محل امنی برساند. منابع تا این قسمت :: 1 و 2 = در عرصه اصلاحات... صفحه 134. 3-مترجم قرآن = زنده یاد استاد محمد مهدی فولادوند. ادامه دارد. به قلم :: #مهدی_گلمحمدی #قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر #پرتوی_از_قرآن

۱۴۰۱ فروردین ۲, سه‌شنبه

سال نو مبارک

با عرض سلام و درود خدمت هموطنان ایرانی عزیزمان. عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهاى شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک می‌رسد اینک بهار خوش بحال روزگار… با آرزوی سالی سرشار از سلامتی و موفقیت برای همه شما کاربران گرامی. عید نوروز و سال نو 1401خورشیدی ، آعازقرن15خ. را به همه شما دوستان و یاران همراه این وبلاگ ، که با رویکرد نوشتاریِ خانوادگی ، ادبی ، فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی و ... میباشد ؛ تبریک و تهنیت عرض می کنیم. مبارک.مبارک.مبارک........ امیدوارم همیشه در کنار خانواده سلامت و سرزنده باشید ، و سایه پر خیر و برکت شما همیشه برقرار و پاینده باشد. از قدرت فرا برتر جهان و کائنات ، همان پروردگار یکتا و یاری رسانِ ؛ با کمک و پیوند با عقل و هوش بیکران انسانی ؛ عمر طولانی همراه با سلامتی و آرامش روز افزون و لحظه افزون را برای شما یاران همراه آرزومندیم. شادکام و پیروز باشید. ارادتمند شما : مهدی گلمحمدی( ایرانی ) ؛ و به نمایندگی از مدیریت محترم مجله ؛ و دیگر نویسندگان تارنمای گروهی مجله آرامش. فروردین1401 خورشیدی. 🌹🌺🌸🌷💙❤💙❤

۱۴۰۰ بهمن ۲۶, سه‌شنبه

روزپدرمبارک.....

ولادت باسعادت مولای آزادگی و عدالت ، حضرت امیرالمومنان علی( ع ) و روز پدر را به همه موحدان و آزادگان ایران و جهان ، و بخصوص به عموم پیروان و شیعیان آن امام هُمام تبریک و شادباش عرض مینمائیم. مبارک.مبارک.مبارک......