۱۳۹۵ مهر ۵, دوشنبه

عشق به انسان و انسانيت...؟!

دل متن هاي آزاد :: -5

چرا اين چنين است
هر دم برخي از ما-
بي خيال،
فراموشكار، بي درد.



آيا مي پنداريد-
مرگ تنها براي پسر همسايه است؟

امان ازاين بي خبري ، ناداني
 مرگ از رگ گردن ما،-
هر دم-
نزديك و نزديك تر است.




اي هموطن ،
از خواب گران برخيز-
پاك شو،
از درون رها-
و آزاده آزاد، باش،-
نه اسيرودر بند-
اسيرهيولاي هفت سر مواد مخدر.



اي همه آدمهاي سرزمينم-
اي عاشقان ايران،
اين وطن سراسر زيبا-
اي بيداران،آزادگان،آگاهان،
ما همه هم وطنيم-
عاشق اين ميهنيم،

آزاده و استوار-
همچون سروي ايستاده و سربلند-
نه در شعار و حرف،-
بلكه در شعر و شعور و آگاهي-
بيا با ايماني سترگ
بيزار از موهومات طبقاتي-
با هر زبان و فرهنگ و دين و نژاد،-
آزاده ، رها، خردورزانه ،-
فرياد بر آوريم-
فريادي ، و يا سرودي
از سرعشق راستين انساني،-
از سر درد و آگاهي و مهر-
و بخوانيم با هم-
همه ما انسانيم،
همه ما عاشق-
عاشق ايرانيم.


و باز بخوانيم،بيشتر-
آرمان همه ما،
دوستداران اين مرزپرگوهر-
مهر و دوستي به همه هم نوعان،
و پيام ما به بشريت شرافتمند،-
عشق به نوع انسان و انسانيت-
فارغ از جنگ و كينه و انتقام-
در جهاني همه همدردي و زيبايي-
 پر از صلح،آگاهي،آزادگي و آرامش،-

و من به چنين دنيايي مي انديشم.....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر