قرآن،آزادی و حقوق بشر-قسمت دوم-2
جالب توجه این است آن کتابها و عقایدی که توسط دشمنان اسلام ، بصورتی کاملاً آگاهانه و فرصت طلبانه ، بعنوان منبع نقد آیات قرآنی و تفاسیر اسلامی ، مورد سوء استفاده قرار میگیرد ، نوشته ها و سخنانی است که عمدتاً عقایدشان تحت لوای مذهب تشییع سیاه صفوی و یا اسلام منحط اموی طبقه بندی میشود.
آن اسلامستیزان ناشناس و یا بعضاً افراد مهم و شناخته شده آنها ، در نهایت بی وجدانی و بی انصافی ، بصورتی کاملاً آگاهانه ، هدفمند و سیستماتیک ، نوشته ها و کتابهایی را با اسناد و روایتهای مجهول و ضد توحیدی ، ملاک عمل خود قرار میدهند.
این گروه از اسلامستیزان درصدد جاانداختن و القای این تصور باطل هستند که رفتار و گفتارهای جزمی، غیر مستند ، ضد اسلامی و ضدانسانیِ نیروهای مخربی نظیر ؛ داعش ، طالبان ، بوکو حرام و .... را به حساب اسلام پاک و اصیل قرآنی ، محمدی و علوی بگذارند ،
و در خیالات و اندیشه های واهی و غیر انسانی خویش، به مخاطبین چنین وانمود می کنند ، که گویا با این کارهای خیانت آمیز و نادرست خویش ، با اسلام و مسلمانانِ جهان ، در حال یک نبرد و ستیز همه جانبه و آگاهی بخش هستند!؟
و اما برای دسته سوم که ظاهراً با خدا و دین قهر نموده اند ، میتوانیم دلایل زیر را برای عملکرد آنها قید کنیم ::
این افراد از سوئی به دلیل گرانی ، تورم ، رانتخواری ، اختلاس ، اعتیاد ، فحشاء و بسیاری دیگر از معضلات اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و .....موجب ناامیدی و بی اعتمادی آنها شده است.
و از سوئی دیگر برخی از مدعیان اسلام پناهی ، که در طول تاریخ عمدتاً دارای مشاغل و مناصب دولتی بودند ، با سوء استفاده از جایگاه خویش ، مرتکب اختلاس ، ارتشاء ، مال مردمخواری و انواع مفاسد اخلاقی ، اقتصادی و .....شده اند ، موجب یک روحیه یاس ، سرخوردگی و استیصال گشته اند ، که غالباً برخی از آنها ظاهرا با خدا و با مدعیان دینداری، قهر کرده اند ، و یا بخشی از آن ناآگاهان که از روح و جوهره ، پر از عشق ، صلح و رحمت اسلام قرآنی و محمدی دور و بی خبر هستند ، در خوشبیانه ترین حالت میتوانیم اذعان کنیم ، که در واقع آنها در حالتی بین عصبانیت و قهر موقتاً دین و کتاب رهایی بخش قرآن را ، به قول معروف بر روی طاقچه های خانه اشان جای گذاشتند ، و تمام هم و غم و آمالشان را معطوف دستاوردهای مادی و دنیوی خود قرار داده اند.
برای درک و فهم بهتر مطلب در اینجا می توان یک سوال خاص و مهم را از این اشخاص پرسید ؛
آنها از کدام مذهب و کتاب خدا ، دور و روی گردان شدند و چرا؟
از اسلام راستین قرآنی ، محمدی و علوی ، و یا از اسلام منحط و سیاه اموی و سفیانی؟!!!.......
(مانیفست و آیه آزادی و حقوق بشر در قرآن مبین)
پروردگار یگانه در سوره الحجرات ، آیه۱۳ ، می فرماید ::
1- 《 یا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ 》﴿۱۳﴾
《 اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست بى ترديد خداوند داناى آگاه است. ( 13 ) 》
نکته ها ::
خداوند یگانه در اسلام راستین و رهایی بخشِ توحیدی و قرآنی ، به صورت صریح و مستقیم ، و رو در رو با برتریهای نژادی ، قومی و طبقاتی مقابله نموده و شرط فضیلت و برتری انسانها را تنها تقوی( نیروی بازدارنده نفس از تبهه کاری- کنترل درونی- سلف کنترل[۱] ) ، دانسته است.
ملاک برتری انسانها که از نظر قرآن تقوی میباشد ، هیچ گونه حقی مادی و معنوی در دنیا برای هیچ انسانِ موحدی ایجاد نمیکند.
همه انسانها در برابر خدا برابرند و گرامی ترین شما نزد خدا با پرواترین شما است ، نه قدرتمندترین ، ثروتمندترین ، دانشمندترین[2] و .....
دین مبین اسلام با هر گونه ویژه خواری و نظام برده داری و طبقاتی کاملاًمخالف میباشد.
به بیانی دیگر ،دین رحمانی اسلام با هر گونه برتریهای نژادی ، قومی و مسلکی و ....مخالف است، و با این گونه نابرابریهای اجتماعی شدیداً مقابله میکند..
تنها افرادی نزد خدا دارای برتری و فضیلت هستند و گرامی داشته میشوند ، که با تقوی ترین آنها باشند ،
آن هم یک تقویِ توحیدی و رهایی بخش که در بسیاری از آیات قرآن حکیم متبلور و مشهوداست.
ابلاغ مبین( پیام رسانی آشکار ) ::
خداوند یکتا و یگانه در آیات بسیاری در کتاب قرآن کریم به پیامبر اسلام ، امر میفرماید : تو تنها پند دهنده ، تذکر دهنده ، پیام رسان و ابلاغ کننده آشکار بین مردم هستی ، و وظیفه ای جز تبلیغ آشکار و روشن دستورات الهی را نداری.
به دیگر سخن وظیفه اصلی پیغمبر اسلام ،تنها رساندن ابلاغ مبین و یا همان پیام رسانی روشن و آشکار میباشد.
با توجه به آیات کلام الله قرآن حتی رسول اکرم(ص) ، حق هیچ گونه اجبار وتحمیل اعتقادات به بندگان حضرت حق، برای ایمان آوردن به خدا و یا وارد شدن اجباری به دین مبین اسلام را ندارد.
[ ۱ و ۲ = در عرصه اصلاحات و نوگرایی دینی ، صفحات ۱۳۴ و ۱۳۵. ]
یک نکته مهم :
به عنوان مثال آقا یا خانم x(ایکس) که ظاهراً فردی متقی و پرهیزگار است،
و از تمام دستورات خدا که در قرآن حکیم آمده است پیروی میکند ، نمیتواند ، که از قوانینِ عرفی و ملی کشور خود چنین انتظار نامعقولانه ای داشته باشد، که حق بیشتری را از لحاظ امکانات مادی و معنوی ، برای فرد او در نظر بگیرند ، و او را بخاطر دارا بودن سلاح معنوی تقوی و ایمان که رابطه ای ما بین او و خدای عالم هست ، از برخی مجازات قانونی در امان بماند ، و یا از امتیازها و پاداشهای خاص بهره و استفاده ویژه ای ببرد.
2-سوره انعام ، آیه ۱۰۷ ::
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ﴿۱۰۷﴾
و اگر خدا مى خواست آنان شرك نمى آوردند و ما تو را بر ايشان نگهبان نكرده ايم و تو وكيل آنان نيستى.(۱۰۷)
《 مترجم : استاد محمد مهدی فولادوند 》
نویسنده مقاله :: #مهدی_گلمحمدی
#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر
#پرتوی_از_قرآن
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر