قرآن ، آزادی و حقوق بشر : قسمت هفتم-7
16-سوره احزاب ، آیه ۴۸ ::
وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا
و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را رها ساز و به خدا توکل کن که خدا در سپردن امور به او کافی است.
( مترجم :: م.ع.ب )
17-خداوند رحمان و رحیم در سوره النساء ، آیه ۷۹ می فرماید ::
مَّا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُـولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا
[درست است] هر پيشامد نيكويي بر تو رسد از جانب خداست، و[لي] هر پيشامد ناگواري بر تو رسد از خود توست ، [نه ديگران] و ما تو را به پيامبري براي [هدايت] مردم فرستاديم و خدا در مقام گواه بودن كافي است.
( ترجمه:: سایت و نرم افزار م.ع.ب )
نکته ها ::
همچنانکه در توضیح سوره یونس ، آیه 99 ، به نگارش درآوردیم ، چون خداوند آفریدگار تمام عالم و جهان میباشد ، هر کاری از خوب و بد از انسانها با اختیار و اراده آزادی که دارند سر میزند ، حضرت حق آن اعمال را به صورت صریح یا تلویحی به خود نسبت میدهد ، زیرا علاوه بر اینکه خود مالک و آفریننده تمام مخلوقات جهان است ، به انسانها عقل و اختیار اعطا کرده ، تا با پیروی از پیامبران الهی ، راه حقیقت و روشنائی را از چاه باطل و سیاهی بازشناسند.
درسی دیگری که این آیه الهی به ما میدهد ، این است که ، آنکه پیامبر و رسولِ حضرت احدیت است ،
تنها وظیفه رسالتش ابلاغ و پیام رسانی آشکارِ حُکم و حکمت آیات آفریدگار به خلق خدا است ، بی آنکه حق تحمیل ، اجبار و اکراه عقاید دینی را به مردم داشته باشد.
ما انسانها هم باید از سنن و دستورات خدا که در گفتار و اعمال پیامبر اسلام( ص ) ، متجلی و عیان شده است ، دقیق و بطور کامل پیروی کنیم ، و از اجبار و تحمیل عقاید به مردم خودداری نمائیم ، وتنها دعوت ما به سوی پندارها ، گفتارها ، اعمال و رفتارهایِ ، معروف و نیکی ها باشد ، زیرا در برخی اوقات بدی ها و زشتکاری ها و عواقب سوء آنها که منشاء زیان و خسارت فردی و گاهاً جمعی و اجتماعی َو ....را در پی دارد.
ولی در پروسه دعوت به نیکی ها و فراخوان به دوری کردن از بدیها ، حقِ تحمیل عقایدی که طبق فطرت الهی مسئله ای قلبی و درونی است، به دیگران ، از جمله آشنایان و نزدیکانِ خود را نداریم.
زیرا ما در عمل به دستورات الهی ،
و از جمله یکی از شعائر مهم دینی آن ،
یعنی امر به معروف و نهی از منکر توحیدی و قرآنی ؛
[ که عمدتاً یکی از وظایف مهم آن ، نقشهایِ نظارتی ملت بر اعمال و تدبیر حاکمان برای دستیابی به ترقی و تکامل نوع بشر میباشد ؛
دقیقاً باید طبق فرامین حضرت حق ، با تواضع و فروتنی در گفتار و رفتار ، همراه با استدلال درست ، آگاهانه و هشیارانه ، مسیر و راهِ مستقیمِ حقیقت ، توحید و اخلاق انسانی و اسلامی را ، از چاهِ نادرستِ باطل و کژراهه ، بطور مشخص ، دقیق و ملموس مشخص کنیم.
بعد از بیان نمودن و روشنگری در پیرامون دستورات حضرت حق به فرد و یا افراد جسجوگر ، حالا مخاطبِ ما در پذیرش و یا عدم پذیرش عقاید و باورهای دینی و مذهبی مطرح شده ، کاملاً آزاد و مختار میباشد.
استاد بازرگان در توضیح این آیه ، از جمله می نگارد ::
اين آيه به ظاهر همان ادّعاي مسلمان نماها (منافقان) را تأييد ميكند كه حوادث نيكو (پيروزي) را به حساب خدا و ناخوشاينديها (شكستها) را به حساب پيامبر ميگذاشتند.
حال آنكه در آية قبل بر آنان خرده گرفته بود كه چرا نميفهمند!؟ به نظر ميرسد پاسخ را بايد در تفاوت زاوية نگرش به مسئله يافت؛ در آيه قبل از زاوية مشيّت خدا مسئله را مطرح ميسازد كه حوادث نيك و بد تماماً تابع نظاماتي هستند كه او مقدّر كرده است، اما در اين آيه موضوع را در ارتباط با نقش انسان، در نيك و بد سرنوشتي كه براي خود رقم ميزند، عنوان مينمايد.
مثال مدرسه الگوي سادهاي براي فهم آسانتر اين مسئله است:
1- كارنامة قبولي و رفوزگي (هر دو) از طرف مدرسه داده ميشود ،
2- توفيق هر شاگردي در حقيقت ناشي از امكانات و آموزشهايي است كه در مدرسه توسط معلمين عرضه ميشود، در حالي كه رَد شدن شاگرد در امتحانات ناشي از بيهمّتي خود اوست؛
(مدرسه براي رد كردن تأسيس نشده است).
18- سوره احقاف ، آیه مبارکه 8 ::
أَمْ يَقُـولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِيضُونَ فِيهِ كَفَى بِهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ.
يا ميگويند: [محمّد] قرآن را از خودش بافته است. بگو: اگر آن را از خودم بافته [و به خدا نسبت داده] باشم، شما در برابر [کيفر] خدا کاري براي من نتوانيد کرد.
او بر آنچه [از مشغوليات باطل كه] در آن غرق شدهايد آگاهتر [از من] است و شاهد بودن خدا ميان من و شما کافي است، و او آمرزنده و مهربان است.
( ترجمه : م.ع.ب )
19-آفریدگار عالم در سوره احزاب ، آیه مبارکه ۳۹ می فرماید ::
الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا
ترجمه فارسی ::
ـ [همان] کسانی که رسالتهای خدائی را [به مردم] ميرسانند و [فقط] از او بيم دارند و از هيچکس جز خدا نميهراسند و خدا در حسابگری کافی است.
ترجمه :: ( م.ع.ب )
20-سوره فرقان ،آیه مبارکه 58 ::
وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَىبِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا
و [در برابر توطئههای مخالفان] بر آن [خدای] زندة جاويدی که هرگز نميميرد توکل کن و به ستايش او [با ايفای نقش مثبت و اصلاحی] بکوش و [حسابرسی] خدا نسبت به [آثار و عوارض] گناهان بندگانش كافی است [=نيازی نيست كسی دخالت كند].
21-سوره مدثر ، آیه 11 ::
.........ذَرْنِي وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا
مرا و كسي را كه خود به تنهايي [بدون مشاركت ديگران] آفريدم به حال خود وا گذار [=خود را مسئول و مشغول او مدار].
( ترجمه : م.ع.ب )
22-سوره حجر ، آیات 2 و 3 ::
سوره حجرآیه 2 :
رُّبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا
مُسْلِمِينَ
چه بسا کساني که [توحيد و آخرت را] انکار کردند، [در دنيا يا آخرت] آرزو کنند ای کاش [در برابر خدا] تسليم بودند.
سوره حجر ، آیه3 ::
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
ـ
[به حال خود] واگذارشان کن تا بخورند و [از نعمات مادّي] بهرهمند شوند و آرزو [هاي دنيائي] سرگرمشان کند. به زودي [سرانجام خود را] خواهند دانست.
( مترجم :: م.ع.ب )
23-در سوره قلم ، آیات مبارکه ۴۳ و ۴۴ می خوانیم ::
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ﴿۴۳﴾
ديدگانشان به زير افتاده خوارى آنان را فرو مى گيرد در حالى كه [پيش از اين] به سجده دعوت مى شدند و تندرست بودند (۴۳)
فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ﴿۴۴﴾
پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مى كند واگذار به تدريج آنان را به گونه اى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت (۴۴)
(مترجم :: زنده یاد استاد محمد مهدی فولادوند)
24-سوره معارج ، آیه ۴۲ ::
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ.
پس به حال خود رهایشان كن ،
تا [در بيهودگيها] فرو روند و به بازي [هاي دنيا] مشغول باشند تا به روزي [برسند] كه بيم داده شدهاند.
(م.ع.ب )
نویسنده مقاله :: #مهدی_گلمحمدی
#قرآن_آزادی_و_حقوق_بشر
#پرتوی_از_قرآن
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر